۱۳۹۰ بهمن ۱۸, سه‌شنبه

دل درد

من خیلی دلم درد میکنم خاله خان باجی خانوم میگوید من را سردی کرده است اما من میدانم هیچ وقت  این اتفاق نیوفتاده  خاله خان باجی خانوم اشتباه میگوید.من ناراحتم از اینکه در مورد من اینگونه فکر میکنند  شبها همش ناراحت میروم زیر پتو و همش خودم را مثل ساندویچ به پتو میپیچم که نکند یک بار بکند.اخر اگر شنیده باشید میگویند تا نباشد چیزکی مردم نگویند چیز ها  اهتمالن خاله خان باجی خانوم هم چیز ها را دیده و خیلی خیلی  تجربه دارد و میداند که کی را کی کرده است.

هیچ نظری موجود نیست: