یه دوست داشتیم خیلی با حال بود اسمش کسری بود.
بعد ما بهش میگفتیم : کاسکو ، کسره ، کس را. . .
اون هم خر کیف میشد مثه اسب.
اینو گفتم که یادی ازش کرده باشم
بعد ما بهش میگفتیم : کاسکو ، کسره ، کس را. . .
اون هم خر کیف میشد مثه اسب.
اینو گفتم که یادی ازش کرده باشم
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر